هنر در مصر باستان
هنر در مصر باستان ارزشیابی و درک هنر مصر باستان
هنر مصر باستان را باید از منظر مصریان باستان دید تا آن را درک کرد. ماهیت تا حدودی ایستا، معمولاً رسمی، به طرز عجیبی انتزاعی، و اغلب مضاعف.
بسیاری از تصاویر مصری، گاه به مقایسه نامطلوب با هنر یونانی یا رنسانس متأخرتر. و بسیار «طبیعت گرایانه تر» منجر شده است. با این حال، هنر مصری ها هدفی بسیار متفاوت از این فرهنگ های بعدی داشت.
هنر مصر باستان برای دیده شدن نیست!
در حالی که امروز ما از گنجینه های درخشان مقبره توت عنخ آمون، نقش برجسته های عالی در مقبره های پادشاهی جدید و زیبایی آرام مجسمه های پادشاهی قدیم شگفت زده می شویم.
لازم است به یاد داشته باشیم که اکثر این آثار هرگز قرار نبودند دیده شوند .
هنر در مصر باستان
کارکرد هنر مصر
این تصاویر، چه مجسمهها و چه نقش برجستهها، برای بهرهمندی از دریافتکننده الهی یا مرده طراحی شدهاند. تندیس مکانی را برای دریافت کننده تجلی و بهره مندی از اعمال آیینی فراهم کرد.
بیشتر مجسمهها جلوهای رسمی را نشان میدهند. به این معنی که مستقیماً در جلو چیده شدهاند، زیرا برای رویارویی با مراسمی که قبل از آنها انجام میشود طراحی شدهاند.
بسیاری از مجسمهها نیز در اصل در طاقچههای فرورفته یا سایر تنظیمات معماری قرار داده شدهاند . زمینههایی که جلوهای را حالت مورد انتظار و طبیعی خود میسازد.
مجسمه، اعم از الهی، سلطنتی یا نخبه، نوعی مجرای ارتباط روح (یا کا) آن موجود با قلمرو زمینی را فراهم می کرد.
مجسمههای فرقه الهی (که تعداد کمی از آنها باقی مانده است) موضوع مراسم روزانه پوشاک، مسح و عطر زدن با عود بودند و در دستههایی برای جشنهای ویژه حمل میشدند تا مردم بتوانند آنها را «ببینند» – تقریباً همه آنها کاملاً از دید پنهان بودند. ، اما “حضور” آنها احساس می شد.
مجسمه های سلطنتی و نخبگان به عنوان واسطه بین مردم و خدایان عمل می کردند. کلیساهای خانوادگی با مجسمه پدری درگذشته می توانند به عنوان نوعی «معبد خانوادگی» عمل کنند.
فستیوال هایی برای بزرگداشت متوفی ها وجود داشت که در آن خانواده میامدند. و در کلیسای کوچک غذا می خوردند.
غذا برای زندگی پس از مرگ، گل (نماد تولد دوباره) و بخور دهی (که رایحه آن الهی تلقی می شد) ارائه می کردند.
نامه های محقوظ به ما اطلاع می دهند که متوفی فعالانه برای کمک آنها چه در این دنیا و چه در دنیا دیگر درخواست میدهد.
آنچه در موزه ها می بینیم
عموماً آثاری که در موزهها در معرض نمایش قرار میگیرند، محصول کارگاههای سلطنتی یا نخبگان بودند. این قطعات با زیباییشناسی مدرن و ایدههای زیبایی مطابقت دارند.
با این حال، اکثر زیرزمینهای موزه مملو از صدها (حتی هزاران!) دیگر اشیاء برای افراد پایینتر هستند. – مجسمههای کوچک، طلسمها، تابوتها و استلاها (شبیه به سنگ قبرهای مدرن) که کاملاً قابل تشخیص هستند، اما به ندرت در معرض نمایش قرار میگیرند.
این قطعات به طور کلی کیفیت کمتری را در کار نشان می دهند. گاهی اوقات با نسبت های عجیب و غریب یا ضعیف اجرا می شوند.کمتر به معنای مدرن “هنر” در نظر میگیرند.
با این حال، این اشیاء دقیقاً همان کارکردی را داشتند که برای صاحبانشان منفعت میدادند. و به همان میزان اثربخشی آنهایی که برای نخبگان درست میشدند.
حالت های نمایش برای هنر سه بعدی
بازنماییهای سهبعدی، در عین اینکه کاملاً رسمی بودند. همچنین هدفشان بازتولید دنیای واقعی بود – مجسمه خدایان، خانواده سلطنتی و نخبگان برای ارائه نسخه ایدهآلی از آن فرد طراحی میشد.
برخی از جنبههای «طبیعتگرایی» توسط مواد دیکته شده است. مجسمه سنگی کاملاً بسته بود. با بازوها نزدیک به پهلوها، موقعیتهای محدود، ستون پشتی محکمی که تکیهگاه میداد. و فضاهای پرکننده بین اندامها باقی مانده بود.
مجسمههای چوبی و فلزی، در مقابل، گویاتر بودند – بازوها میتوانستند دراز شوند و اشیاء جداگانه را نگه دارند، فضاهای بین اندامها برای ایجاد ظاهری واقعیتر باز میشد و موقعیتهای بیشتری ممکن بود.
مجسمه های سنگی، چوبی و فلزی از چهره های نخبه، اما، همگی کارکردهای یکسانی داشتند و همان نوع رسمی سازی و جلوه گری را حفظ کردند.
تنها تندیس های افراد با موقعیت پایین، طیف گسترده ای از اقدامات ممکن را به نمایش می گذاشتند، و این قطعات اغلب بر روی اقداماتی متمرکز بودند که به نفع صاحبان نخبه بود، نه افراد درگیر.
حالت های نمایش برای هنر دو بعدی
هنر دو بعدی در نحوه نمایش جهان کاملاً متفاوت بود. هنرمندان مصری دو بعدی را پذیرفتند. و به جای تلاش برای خلق مناظری که دنیای واقعی را تکرار می کرد. سعی کردند بیشترین جنبه های بازنمایی هر عنصر را در صحنه ها ارائه دهند.
هر شی یا عنصر در یک صحنه از قابل تشخیص ترین زاویه خود رندر می شد. و سپس اینها با هم گروه می شدند تا کل را ایجاد کنند.
به همین دلیل است که تصاویر افراد صورت، کمر و اندام آنها را به صورت نیم رخ، اما چشم و شانه ها را در جلو نشان می دهد.
این صحنهها تصاویر ترکیبی پیچیدهای هستند که اطلاعات کاملی در مورد عناصر مختلف ارائه میدهند. نه آنهایی که از یک دیدگاه طراحی شدهاند، که در دادههایی که منتقل میکنند جامع نیستند.
رجیسترها
صحنه ها در خطوط موازی، که به عنوان رجیستر شناخته می شوند، مرتب می شدند. این رجیسترها صحنه را جدا می کنند و همچنین خطوط زمینی را برای شکل ها فراهم می کنند.
صحنههای بدون ثبت غیرمعمول هستند و عموماً فقط برای برانگیختن هرجومرج استفاده میشوند. صحنه های نبرد و شکار اغلب طعمه یا ارتش های خارجی را بدون خطوط زمینی نشان می دهد.
ثبتها همچنین برای انتقال اطلاعات در مورد صحنهها استفاده میشد – هر چه بالاتر در صحنه باشد، وضعیت بالاتر است. ارقام همپوشانی نشان می دهد که موارد زیر دورتر هستند، همانطور که عناصری که در داخل ثبت بالاتر هستند.
سلسله مراتب مقیاس
تفاوت در مقیاس متداول ترین روش مورد استفاده برای انتقال سلسله مراتب بود – هر چه مقیاس شکل بزرگتر باشد، اهمیت آنها بیشتر است.
پادشاهان را اغلب در مقیاسی مشابه خدایان نشان می دهند، اما هر دو بزرگتر از نخبگان و بسیار بزرگتر از میانگین مصریان نشان می دهند.
متن و تصویر
متن تقریباً با تمام تصاویر همراه بود. در تندیس، متن شناسایی روی ستون پشتی یا پایه ظاهر میشود. و نقش برجسته معمولاً دارای زیرنویس یا متنهای طولانیتری است که صحنهها را کامل و دقیق میکند.
هیروگلیفها اغلب بهعنوان آثار هنری کوچک ارائه میشوند، حتی اگر این تصاویر کوچک همیشه برای آنچه به تصویر میکشند نمیمانند. بسیاری از آنها به جای صداهای آوایی هستند.
با این حال، برخی از آنها لوگوگرافی هستند، به این معنی که آنها برای یک شی یا مفهوم هستند.
خطوط بین متن و تصویر در بسیاری از موارد محو می شوند.
به عنوان مثال، نام یک شکل در متن روی یک مجسمه به طور منظم از تعیین کننده حذف می شود.
(یک علامت ناگفته در انتهای یک کلمه که به شناسایی کمک می کند – برای مثال، افعال حرکت با یک جفت پای راه رفتن دنبال می شوند، نام مردان با تصویر یک مرد، نام خدایان با تصویر یک خدای نشسته و غیره پایان می یابند).
در انتهای نام. در این موارد، خود نمایش این عملکرد را انجام می دهد
نظرات کاربران