خانهوبلاگ چرا امید خطرناک است؟

چرا امید خطرناک است؟

8 شهریور 1403
0 69
چرا امید خطرناک است؟

چرا امید خطرناک است؟ نظر نیچه و کامو را با ذکر علت ها بررسی میکنیم. ولی چیزی که امید را به خطرناکترین شیطان تبدیل می کند،و هیچکس مستقیم به آن اشاره نمیکند، اینست.

امید باعث از دست رفتن فرصت ها میشود. و باعث اتلاف ارزشمندترین دارایی انسان، یعنی همان عمر و زمان میگردد.

بی گمان نیچه بزرگترین مفسر معنی وخطرات امید است.

  • باید دچارِ شدیدترین تهوّع و مرگبارترین خفگی شد تا تغییر را ضروری یافت.
  • برای کسي که در باتلاق فرو می‌رود، تجویزِ امید یعنی با لبخند بمیر، یعنی تسلیم شو و هیچ کاري نکن.
  • تا عمقِ فاجعه را نبینی، به خودت نمی‌آیی. امید به بهبود، بهانه‌ی تنبل‌هاست برای هیچ نکردن.

از نظر نیچه چرا امید خطرناک است؟

زئوس به پاندورا و شوهرش یک کوزه برای هدیه عروسی آنها داد. اما به آنها گفته شد که آن را باز نکنید. با این حال پاندورا بیش از حد کنجکاو بود و می خواست بداند داخل آن چیست.

پس درپوش آن را برداشت و وقتی این کار را کرد، تمام بدی‌های دنیا (مانند بیماری، زحمت و گناه) بیرون رفت و بر سر بشریت رها شد.

پاندورا با دیدن آنچه در حال وقوع است، آن را با سرعت هر چه تمامتر بست. و موفق شد جلوی خروج آخرین شر را بگیرد، و آن آخرین شر که اتفاقا بزرگترینشان هم بود، امید بود.

تعبیر نیچه از این موضوع این است که این اتفاق خوبی نبود که امید فرصتی برای فرار پیدا نکرد.

به این دلیل که امید، که با ما محبوس شده است، ما را در توهم نگه می دارد. به ما این توهم کاذب را می دهد که می توانیم بر ضعف های وجودی خودمان و فناپذیری ذاتی مان غلبه کنیم.

ما را به این باور و امیدواری نگه می دارد که دنیای بهتری فراتر از این جهان وجود دارد و توجه و انرژی ما باید در آنجا باشد.

نیچه میگوید. امید درد و رنج را عمیق تر و مدت زمان رنج را طولانی تر می کند.

نکته جالب این نگرش نیچه این مورد است که، نیچه فکر می کند که عمدی در کار زئوس هست. و زئوس  تمام مدت این را در ذهن داشته است! یعنی نقشه او این بود که ما را امیدوار بگذارد تا ما را مجازات کند.

و وقتی به آن فکر می کنید، در واقع یک مجازات کامل است، زیرا مجازاتی پایان ناپذیر است. تا زمانی که با ما باشد، مردم همیشه به امید متوسل خواهند شد.

از نظر نیچه چه خاصیت امیدآنرا بزرگترین شر می کند؟

این همان چیزی است که امید را برای نیچه بسیار بدخواهانه و شرورانه می کند. و جواب این سوال است که چرا امید خطرناک است؟

امید هدیه ای است که مدام می بخشد! امید همیشه با وعده رستگاری در آینده، تسکین موقت درد را ارائه می دهد.

از این نظر، امید یک تسکین دهنده است. اما مانند یک مسکن، ما را نسبت به وضعیت انسانی با تمام جنبه های وحشتناکش کور نگاه می دارد.

همین خاصیت، اهمیت حال و زندگی یگانه ما را تضعیف می کند.

با این اوصاف، برای نیچه این رویکرد درستی به زندگی نیست. ما باید راهی پیدا کنیم تا زندگی را آنطور که هست قابل تحمل کنیم، نه آگاهی کاذب در مورد آن اتخاذ کنیم، و نه وارد خیالات و اوهام خود شویم.

نه، در واقع از این هم قوی تر است.

برای نیچه باید یاد بگیریم که علیرغم ساختار وحشتناک زندگی، قهرمانانه و شادمانه با زندگی روبرو شویم!

ما باید یاد بگیریم که آنچه هست و داریم دوست بدارین. و با وسواس و دقت تمام، آنچه در زندگی وافعی وجود ندارد و اوهام زندگی خود را دور بریزیم.

و تنها راه برای انجام این کار این است که از دست یازی و توسل به آخرین شر باقی مانده در آن جعبه دست برداریم، تا بزرگترین خیر دنیوی باشد.

نظرات کازامتزاکیس و آلبر کامو در مورد امید

همانطور که نویسنده بزرگ یونانی کازانتزاکیس گفت، ما باید یاد بگیریم که بر آخرین و بزرگترین وسوسه، که همانا امید است، غلبه کنیم!

در واقع، با مطالعه دیدگاه کامو و نیچه، متوجه می شویم که کامو تا حدودی دیدگاهی مشابه با نیچه داشت، که با توجه به اینکه نیچه تأثیر زیادی بر او داشت، چیز عجیبی نیست.

به هر حال، کامو از نیچه پیروی می‌کند ولی داراری دیدگاه افراطی تری هست.

و ادعا می‌کند که امید، به‌ویژه امید دینی یا دیگر دنیوی، بدترین شر است.

از نظر کامو، واقعیت سرد امر این است که وجود انسان پوچ است، هیچ معنای نهایی برای آن وجود ندارد، و هیچ خدایی وجود ندارد که به آن یکی بدهد.

پس هیچ نجاتی وجود ندارد. بنابراین امید توهمی است، نوعی آرزوی خیالی است، و از این نظر، نوعی مامن و پناهگاهی برای ترسوهاست.

و در واقع کامو از متفکران دینی مانند کی یرکگور انتقاد می کند که شجاعت مقابله با پوچی را ندارند و در عوض این جهش دینی ایمان را انجام می دهند.

و معتقد است،بهتر است صادقانه و شجاعانه با شرایط انسانی روبرو شوید تا اینکه با امید به چیزی خارج از آن از آن فرار کنید!

 

کامو و مکاتب غیردینی

در واقع امید مذهبی تنها نوع امیدی نیست که کامو از آن انتقاد می کند. او همچنین از امید مرتبط با آرمان‌شهرهای اجتماعی انتقاد می‌کند.

می دانید، آن گونه ای که از ما می خواهند به یک هدف بزرگ فراتر از خودمان، به یک کشور ایده آل بزرگ در آینده امیدوار باشیم یا به آن ایمان داشته باشیم، و مارکسیسم یا کمونیسم در اینجا مثال خوبی است.

به عبارت دیگر امیدی که از ما می خواهد که حال را فدای آینده ای نامعلوم کنیم. نه، هم امید دینی و هم امید سیاسی برای کامو مشکل ساز هستند،

زیرا ما را از اینجا و اکنون زندگی مان دور می کنند، زیرا حواسمان را پرت می کنند و مانع از قدردانی از بدن، حواس و اینکه چقدر این زندگی زیباست، میشوند.

 

بیشتر بخوانید

نفد کتاب پیرمرد و دریا اثر ارنست همینگوی

درباره نویسنده

نظرات کاربران

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

راز ماندگاری رنگ فرش پازیریک