خانهوبلاگ هنر از دیدگاه هگل

هنر از دیدگاه هگل

3 فروردین 1402
0 162
هنر از دیدگاه هگل

هنر از دیدگاه هگل

هنر از دیدگاه هگل جورج ویلهلم فریدریش هگل (1770-1831) و تأثیر او بر هنر و زیبایی شناسی را در این مقاله بررسی میکنیم.
مانند هر زیبایی‌شناس دیگر،  هگل در هیچ جنبش یا سبک یا اثر هنری خاصی دخالت نمی‌کند. اما، به بیان خودش، نظریه او در مورد نوع هنری که زیبایی را می‌توان در آن یافت, بسیار مشخص بود.

مانند امانوئل کانت، هگل هنر و آزادی را در کنار هم می آورد و ایده هنر در برابر هنر را پیش بینی می کند. از نظر هگل، ایده همیشه در مقابل طبیعت است.

ذهن در مقابل بی ذهنی ماده یا طبیعت قرار می گیرد. ذهن هنری خلق می کند که به طبیعت ایده می دهد. این ایده، وحدت بیرونی یا عینیت طبیعت و ذهنیت یا بینش شخصی هنرمند است.

همانند کانت، تماشاگر اثر هنری برای هگل به همان اندازه مهم است که خالق هنر. زیبایی در هنر عبارت است از خروج امر مطلق یا حقیقت از طریق یک شی.

زیبایی را فقط می توان در شکلی حسی به نام ایده آل نشان داد که از ایده فراتر می رود و به شکلی خاص تبدیل می شود.

مانند تمام سه گانه های هگل، هیچ چیز از دست نمی رود: طبیعت و ایده نسبت به یکدیگر دیگری هستند، اما با هم یک ارگانیسم، اثر هنری را ایجاد می کنند.

بررسی هنر از دیدگاه هگل

ذهن متفکر برای دیدن امر مطلق تلاش می کند. برای دیدن زیبایی، این ذهن منفصل باید از طبیعت فراتر رود. ذهن با رهایی خود، محتوای معنوی اثر هنری را درک می کند که برای زیبا شدن باید رها باشد.

کانت اصرار داشت که شکل عالی زیبایی باید آزاد و مستقل باشد و هگل نیز از آن پیروی کرد. هگل اصرار داشت که برای تجلی زیبایی، هنر باید هر چیزی را که بیرونی یا متوالی یا غیر ضروری است را بیرون کند.

در سیستم هگل، هر بخش از سه گانه باید «خالص» باشد و فقط می تواند متضاد دیالکتیکی خود را دارا باشد. هنر برای آشکار نمایی زیبایی، آشکار سازی حقیقت است، که فقط می تواند خالص باشد.

به همین دلیل است که هنر هرگز نمی تواند طبیعت را تقلید کند که بی فکر و غیرمنطقی است. طبیعت را باید با نقطه مقابل خود، ایده، که وحدت درونی لازم برای محتوای معنوی را به وجود می آورد، معکوس کرد: طبیعت، ایده، روح = هنر.

اگر هنر باید مستقل باشد، هنر باید نه فقط زیبایی و حقیقت، بلکه خود رهایی را که خاصیت ذهن مستقل است نشان دهد.

هگل، وفادار به سن خود، فرزند نئوکلاسیک است و مانند بسیاری از آلمانی ها، به دوران طلایی که انسان ها آزاد بودند نگاه می کرد.

مدرنیسم

بخشی از “مدرن” بودن، آزاد نبودن است. جامعه مطالباتی دارد که بر سر افرادی که حس کامل بودن و خودشکوفایی خود را از دست داده اند قرار می گیرد.

هگل با تفکری مشابه با «ازخودبیگانگی» فردریش شیلر. احساس می‌کرد که سن او کاهش یافته است. بنابراین، هنرمند باید سوژه‌ای را از گذشته بگیرد. عصری قهرمانانه که پر از شخصیت‌هایی است که از محدودیت‌های اجتماعی بسیار رایج عصر صنعتی فارغ بودند.

هگل تصور می کرد که مردم باستان می توانستند سرنوشت خود را تعیین کنند و  زندگی خود را بر اساس شرایط خود بسازند.

هنر از دیدگاه هگل

در حالی که دوران زیست هگل خاص دوره مدرن بود، دوران اولیه می‌توانست زندگی را به شکل جهانی و اساسی خود نشان دهد.

با تهی کردن فرآیند زندگی به پایه های آن، شخص به اولین علت زندگی نزدیک می شود، یعنی منطق هستی که در آن در حال رشد است.

تنها زمانی می‌توان «رشد» کرد که مستقل باشد و امر عقلانی را با آزاد به امر جهانی پیوند دهد. هگل تمایل هنر را برای به تصویر کشیدن افراد بلندپایه توضیح داد. هگل اصرار داشت که هنرمند از طریق هنر به امر جهانی دست یابد.

بینش هگل به زمان زیست خویش

اما هگل نیز مخلوق تاریخ بود. ایده “شاهزاده ها” را نباید در عصر مدرن به معنای واقعی کلمه در نظر گرفت، دورانی که به شدت با هنر کلاسیک گذشته مناسب است.

هگل درک می کرد که اشکال عتیقه به طور ناگسستنی با زمان خودشان مرتبط هستند. مجسمه‌سازی یونانی و رومی ایده‌آل را در حالت‌های جهانی آرامش بیان می‌کرد، نه با حالت‌های فعال مرتبط با یک کنش خاص.

اما در عصر مدرن، جامعه جدید خود را به استراحت و آرامشی که فقط در روحیه هنرمند یا شخصیت او می‌توان یافت نمی‌گذاشت.

عصر مدرن دریافت که هر گونه امید به بی نهایت غیرممکن است و ذهن انسان گریزی جز به خود ندارد. سوبژکتیویته جدید روح نوع جدیدی از هنر را تولید می کند که در آن هنرمند خود را بر هنر نقش می بندد.

نتیجه هنر رمانتیک است که هنر اروپای مدرن است. برخلاف هنر باستانی که نیاز به تجلی حسی مجسمه کلاسیک دارد، هنر رمانتیک یک معنویت یا ذهن مستقل را به وجود می آورد که به عنوان بقایای حسی ردپایی از خود بر جای می گذارد.

بنابراین منطقاً نتیجه می‌شود که مجسمه‌سازی ظرف مناسبی برای روح هنرمند رمانتیک نیست. بدیهی است که هگل نمی توانست شکلی از مجسمه سازی را تصور کند که اجازه داشته باشد از نقش سنتی خود یعنی شروع و سپس فراتر رفتن از طبیعت به سمت ایده آلیسم فراتر رود.

مجسمه‌سازی، علی‌رغم تلاش‌هایش برای تکمیل فرم، بیش از حد به «واقعی» وابسته بود.

هنر از دیدگاه هگل

نظر هگل راجع به نقاشی

نقاشی در صافی دوبعدی خود، مناسب ترین تجلی روح و ذهن و شخصیت هنرمند است. نقاشی به جای فعلیت یا ماده، ظاهر است و به عنوان فرآیند ذهنی هنرمند، ذهنی است.

دنیای بیرونی اجازه دارد وارد دنیای ذهنی هنر شود زیرا واقعیت ملموس از طریق هنر دگرگون می شود. هگل زشت، گروتسک، رنج و شر را در هنر رمانتیک به عنوان عنصر ضروری دیگر در دیالکتیک خود می پذیرد.

زیبایی باید حاوی زشتی باشد، همانطور که حقیقت دروغ را پنهان می کند، و برای اینکه آشتی اتفاق بیفتد. زیبایی و زشتی باید در وحدتی ملموس که شکلی بالاتر از زیبایی است که حقیقت نیز هست. آشتی داده شود.

اگرچه ایده‌های هگل در مورد هنر و زیبایی‌شناسی الهام‌بخش کسانی بود که به «هنر برای هنر» یا آوانگارد اعتقاد داشتند. ولی فلسفه جبرگرای او از نظر سیاسی بسیار واپس‌گرا و سرکوب‌گر بود.

بینش شخصی

او مانند فیشته معتقد بود که آلمان یک ملت برگزیده است و این حق اخلاقی دارد که سلطه هژمونیک خود را بی‌رحمانه با «امتیازات مطلق نسبت به دیگران» دنبال کند.

باید آن گونه که روح می خواهد رفتار کند و در جهان مسلط شود…» با هگل، جنگ و سلطه به عنوان ابزار تاریخی پیشرفت تاریخی وارد اندیشه اروپایی شد.

از آنجا که فلسفه او مبتنی بر تاریخ بود، زیبایی شناسی هگلی نیز بر تاریخ هنر و نقد هنر تأثیر گذاشت. ساختار اساسی تاریخ هنر از الگوی حرکات متوالی و متضاد او پیروی کرده است.

تاریخ هنر به‌عنوان مجموعه‌ای از سبک‌های متضاد توسط هاینریش ولفلین و به‌عنوان داستانی از حرکات متوالی و متضاد توسط تاریخ بر اساس مدل‌های فرمالیستی. بیان شده است.

باستان امر مدرن را تولید می‌کند، جهانی امر خاص را تولید می‌کند، تولید بی‌زمان ممکن است و هنر مدرن سنتز این نیروهای متضاد است.

به عنوان یک سنتز، هنر رمانتیک باید مستقل باشد و به خودی خود شروع به وجود کند. زیبایی شناسی هگل الهام بخش نظریه آوانگارد است: تز، آنتی تز، سنتز – نئوکلاسیک، رمانتیسم، رئالیسم، و غیره.

هنر از دیدگاه هگل

درباره نویسنده

نظرات کاربران

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

راز ماندگاری رنگ فرش پازیریک